جدول جو
جدول جو

معنی دردسر رسانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

دردسر رسانیدن
(بَ تَ دَ دَ)
تصدیع دادن. زحمت دادن. ایجاد کردن مزاحمت. به زحمت انداختن. تصدیع. (دهار) (منتهی الارب). صدع:
پایت را دردسری می رسان
ره نتوان رفت به پای کسان.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زِ کَ دَ)
تعذیب کردن. رنج دادن. اذیت کردن. (ناظم الاطباء). ایلام. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا